مصاحبه با آقای دکتر گرجی آرا
/در علوم انسانی/توسط salehschoolتکليفتان را با خودتان مشخص کنيد!
مصاحبه با آقاي دکتر محمد گرجي آرا استاد دانشگاه و فارغ التحصيل موفق دبيرستان صالح
واقعيت قضيه اين است که من دانش آموز خيلي درسخواني نبودم، دانش آموز تنبلي هم نبودم. من يک دانش آموز معمولي بودم، يعني در کلاس بيست نفره در بهترين حالت شاگرد پنجم کلاس بودم. در ابتداي دهه هشتاد، به توصيه دوستي که سالهاي قبل در مدرسه صالح درس خوانده بود، پس از قبولي در آزمون ورودي ثبت نام کردم. دبيران خوبي در مدرسه صالح داشتيم و خيلي چيزها ازشون ياد گرفتم و خيلي از مطالب درسي بعدها به کارم اومد. براي مثال، با آقاي دکتر کريمي که الان فوق تخصص چشم پزشکي دارند، درس شيمي داشتيم و هم از نظر اخلاقي و هم تدريس خيلي چيزها ياد گرفتم و در حال حاضر که خودم براي کنکور ارشد و دکترا تدريس مي کنم، از اون تجارب سر کلاس بهره مي گيرم. از ديگر استاداني که بر زندگي شخصي من تاثير بزرگي داشتند و فوق العاده بودند، آقاي کاييني بودند که دبير رياضي و حسابان بودند. به لحاظ شخصيتي نيز من خيلي از ايشون ياد گرفتم که برايم بسيار لذت بخش بود. خاطره اي از مدرسه صالح در ذهنم هست که درسي داشتيم به نام درس گلستان که تدريس مي شد که براي من ارتباطي با ادبيات فارسي به ويژه سعدي ايجاد کرد و در آن زنگ ما گلستان سعدي مي خونديم که فرصتي بود تا از زيبايي ادبيات فارسي لذت ببريم. اگر چه نقش مدرسه در موفقيت دانش آموزان را نمي توان انکار کرد، اما بعنوان کسي که خود در دانشگاه تدريس مي کنم، همواره به شاگردانم اين مطلب را گوشزد مي کنم که هيچ کس به اندازه خود دانش آموز يا دانشجو در موفقيتش نقش ندارد. پژوهشي را موسسه آکسفورد انجام داده و به بررسي نقش استاد و سيستم آموزشي در توفيق تحصيلي در انگلستان و آمريکا پرداخته است و نتايج نشان مي دهد استاد اثري در حدود 15 درصد دارد و پارامترهاي مهم تري نيز وجود دارد.
البته و مطمئنا مدرسه صالح کادر آموزشي خوبي دارد که توانسته قريب به اين بيست سال به فعاليت خود ادامه دهد. فاکتور مهم در موفقيت تحصيلي ذهنيتي است که بايد دانش آموز در خود ايجاد کند که از چه راهي مي تواند موفق شود. متاسفانه در زمان ما هم دانش آموزاني بودند که گم و بلاتکليف بودند و نمي دانستند چه بايد بکنند. من همانطور که گفتم شاگرد درسخوني نبودم ولي مي دانستم مي خواهم چيکار کنم و اين ذهنيت براي من وجود داشت که مي خواهم کجا قرار بگيرم و بابت اين قضيه مديون پدر و مادرم هستم که من تکليفم با خودم مشخص بود. يادم هست زمان کنکور، آقاي دکتر ملکي پور جلسه مشاوره اجباري براي انتخاب رشته برگزار مي کرد و قبل از کنکور دانشگاه آزاد، بايد برگه اي از مدرسه مي گرفتيم. من چون نمي خواستم به دانشگاه آزاد بروم، از مدرسه هم آن برگه رو نگرفته بودم. يک روز آقاي دکتر ملکي پور علت عدم دريافت برگه رو از من جويا شدند و با پدرم هم صحبت کردند که پدرم در پاسخ گفتند که محمد صلاح خودش رو خودش مي دونه. من در کنکور رياضي رتبه 8000 آوردم و از ابتدا هم مي دانستم که در رشته هاي مهندسي آينده اي ندارم، چون کار کردن در محيط کسب و کار رو بر کار در محيط فني ترجيح مي دادم. من از بين دو رشته مديريت و حسابداري، در رشته مديريت بازرگاني پذيرفته شدم. تحصيل در دانشگاه مازندران و تحصيل دور از خانواده باعث شد تا مستقل تر شوم اگر چه به ديگران توصيه نمي کنم اما براي من فرصتي بود تا خودم را بيشتر پيدا کنم و سريعتر در جريان زندگي قرار بگيرم. خيلي از دانش آموزاني که کنکور مي دهند، کنکور رو هدف مي بينند، هدف بدي هم نيست ولي براي من کنکور دروازه اي است براي رسيدن به موفقيت. گذر از اين دروازه آغاز تلاشي است تا بتوان مسير موفقيت را طي کرد.
چون مي دانستم چه مي خواهم، با همون رتبه در رشته مديريت بازرگاني تحصيل کردم و اولين سالي که رشته مديريت مالي وارد دانشگاه ها شد، در کنکور ارشد در رشته مديريت مالي، گرايش مهندسي مالي در دانشگاه علامه طباطبايي قبول شدم و در مقطع دکترا در رشته مديريت ريسک در همين دانشگاه ادامه تحصيل دادم و از انتخابي که کردم راضي هستم. جالب آنکه برخي از دوستان من که رشته مهندسي خوانده بودند، از من مشاوره تحصيلي مي خواستند و در مقاطع بالاتر به رشته هاي مديريتي سوييچ کردند. سالي که در کنکور ارشد شرکت کردم، چون رشته ام رو دوست داشتم و تکليفم با خودم مشخص بود، رتبه 6 کنکور رو کسب کردم و در آزمون دکترا رتبه 1 رو بدست آوردم. هر چقدر کيف درس خوندن بيشتر شد، معدل من هم بالاتر رفت. در پيش دانشگاهي معدل من حدود 16 بود، در دوره ليسانس 17، در کارشناسي ارشد 5/18 و در دکترا 20. در حال حاضر در تهران در يک شرکت آلماني بعنوان مدير سرمايه گذاري کار مي کنم و در دانشگاه تهران و دانشگاه علامه تدريس مي کنم. براي آن دسته از دانش آموزان و داوطلبين کنکور که مي خواهند رشته هاي مديريتي را انتخاب کنند توصيه مي کنم که حتما در يادگيري مباحث رياضي و آمار سرمايه گذاري کنند تا به موفقيت برسند، چون بر خلاف ظاهر اين رشته ها، بيش از نيمي از آنها نيازمند مهارتهاي رياضي (نه مهارتهاي پيچيده رياضي) هستند. با توجه به بکر بودن بازار ايران، توصيه مي کنم افراد نخبه به رشته هاي مديريتي، حسابداري و اقتصاد نيز توجه داشته باشند.

